، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

نازنین زهرای من

عاشقانه مامان صدیق

با مامان صدیق  رفته بودی سوپر مارکت سر کوچشون  هر چی خواسته بودی  واست  خریده بود .......بعدش دایی علی  رفته بود دم سوپر ،مغازه دار گفته بود وااااای علی آقا این  کوچولو کی بود با مادرت اومده بود اینجا  اینقدر عاشقانه دوستش داشت ؟ من تا حالا این همه  ابراز عشق با تمام وجود را ندیده بودم........................ .  دایی علی هم گفته بود خواهرزادمه چون از ما دورن وقتی میاد هممون خیلی خوشحال میشیم ...
6 مرداد 1393

ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله

میوه دلم سلام امروز میخوام لیست کارای خوشگلتو  واست بگم ،یه کمی هم پز بدم نقاشی میکشی باقلوا ،یعنی تمام اجزا یک آدمو میکشی ،یه گل میکشی بایه ساقه بلند بلند ،به قول خودت داییه (همون دایره)میکشی اشکال هندسی مثل دایره، مثلث(مللث)،ذوزنقه(ذوقنقه)،مستطیل راواضح میگی،مربع(میبع) رااز 9ماه پیش بلد ی  از یک سال پیش تا7ماه پیش که باهات کار میکردم حدود 200کلمه رامیخونی کلی من وبابایی ذوق میکردیم و میکنیم اما متاسفانه 7یا 8 ماهه تنبل شدم شعر آقاخرگوشه،آی بچه های قلقی،یه توپ دارم و چنتا دیگه که الان فراموش کردم مامانم نور چشمم باش ...
6 مرداد 1393

یه راز بزرگ

ناز بانوی من سلام میخوام تو پست های جدید اتفاقاتی که از قلم افتاده وواست نگفتم بذارم واما اولیش: خانم گل یه چیزی بهت میگم تا برای امروز وهمیشت داشته باشی شک نکن ضرر نمیکنی،این شبا یی که گذشت اونقدر مهم بود که همه آدم بزرگامیدونن نمی تونن بفهمن چقدر بزرگه ،البته من فکر میکنم باورش واسه شما راحت تره واسه همین باهات در میون میذارم اسمش شبای قدره  خدای مهربون خودش گفته اندازه 1000تاماه 1000 تا میدونی یعنییییییییی تقریبا 80 سال میدونی گل بانو یعنی چی یعنی 1شبه میتونی  اندازه80 سال جلو بیافتی ،حالا حساب کن چند تا از این شبا را میتونی با چشمای قشنگت ببینی ؟ گیج شدی نازخاتون ؟ بله یکم ریاضیش زیاد شد،آسون...
5 مرداد 1393

درد دلی با دخترم (امشب خیلی خیلی از تو معذرت میخوام)

سلام تمام زندگی من به معنای واقعی قبل از تعریف این ماجرا باید بگم تا زمانی که قراره تو بزرگ بشی گاهی ممکنه من یا تو از دست هم برنجیم  ولی مهم اینکه بدونی مامان عاشق توئه اینکه میگم را خودم تازه 2 سال و2ماهه درک کردم از زمانی که قسمتی از وجودمو توی دستام گرفتم  یعنی تو را تا قبل از این فقط از مامان خودم می شنیدم که تا مادر نشی  نمیدونی عشق مادری یعنی چی پس اصراری ندارم درک کنی  فقط ازم بپذیر تا بعدا یک هفته ای میشه قراره تو بفهمی دستشویی جاییه که باید بری واسه جیش کردن ولی خیلی مقاومت  میکنی تا نری مامان امشب نتونست خودشو کنترل کنه ومحکم زد روی پات  خیلی خیلی ناراحتم بر...
5 مرداد 1393